به گزارش سینماپرس، تلویزیون روزی به سراغِ التماس از اینستاگرامیها میرود که ما را حداقل در آنجا ببینید، شاخهایش را به آنتن میآورند یا در قالب بازیگر و یا مجری، برایشان جشن تولد هم برگزار میکنند تا بلکه کسی به قاب جعبه جادو سری بزند. یا مدیرانمان خودشان را باختهاند و یا مجریان پنجه به حاشیه و چالشهای عجیب و غریب میکشند که خودی نشان دهند.
وقتی وایرال شدن در فضایمجازی از نان شب هم واجبتر میشود مجریان به خودشان اجازه میدهند با هرچیزی شوخی کنند و در میانِ گفتههایشان حرفهای عجیب و غریبی بزنند؛ در پسِ کنایهها و طعنههای سیاسی و اقتصادی، به اصطلاح کُرکریهای خارج از عرفشان را فریاد بزنند و حیثیت رسانهای را به خطر بیندازند.
چرا که برای دانشگاه شدن این رسانه همه دغدغه داشته و دارند؛ در روزگار سخت اقتصادی، بودجهها به سختی تأمین میشود تا خانواده ایرانی در برابر هجمههای رسانهای فضای ماهوارهای محتوایی سالم و پاک دریافت کند، نه اینکه هر روز مجری و برنامهسازی شائبه و حاشیه و چالشی را برای تلویزیونیها ایجاد کند.
وقتی مهمانی را اشتباهاً به برنامهای میآورند و مدیران ما انگار خبری ندارند و در روز پخش با بهانه نقص فنی، موضوع را منکر میشوند اما همان شب، در پیج اینستاگرامی برنامه چیز دیگری دیده و عکسهای با مهمان منتشر میشود. تا کی قرار است رقابت تلویزیون با فضای مجازی ادامه پیدا کند و اینقدر همهچیز در سایه توجه فضای مجازی به تلویزیون جلو برود؟
التماس کردنِ مجری برنامه تلویزیونی برای اینکه پنج برنامه را مردم در اینستاگرام فالو کنند، عکسها و برنامههایشان را در این فضا ببینند؛ یا ارجاعاتشان را از طریق فضای اینستاگرام به مردم میدهند و حتی از آن فضا الگو میگیرند، در حالی که پیش از این، برنامهسازان قدیمی هرچه داشتند اندوخته خلاقیت و نوآوری روی آنتن بود.
تلویزیون باید بر فضای مجازی غالب شود نه اینکه هم شاخهایش را جذب کند و یا به هر قیمتی بخواهد خودی نشان دهد! در این صورت دست به هر کاری میزند؛ روزی حرفهای تند علیه دولت و مسئولین میزند که بعضاً رویکرد اصولی است، چون رسانهملی باید زبان گویای مردم باشد و انتقادات و مشکلات و درد و دلهای مردم را بازگو کند تا به گوشِ مسئولین برسد، اما برخی اوقات به هر قیمتی برای دیده شدن در فضاهای مختلف است.
روزی کُرکریهای قومیتی و محلی و حتی فوتبالی و ورزشیشان را به برنامه تلویزیونی میبرند؛ مدیران و مجریان باید یکصدا عذرخواهی کنند بلکه آن گروه و دسته و قشر بپذیرند عمدی در کار نبوده است. اما وقتی مجری طوری روی آنتن عذرخواهی میکند به قولی عذر او یا از سَرِ زور بوده یا تمسخر، این جمله را به یاد میآورد مجریان و برنامهسازان و حتی سلبریتیها برای تلویزیون نرخ تعیین میکنند تا مدیران! همه این اتفاقات و چالشها برای تلویزیون صدمه و آسیب است و هر روز تلویزیون را به عقب میبرد.
بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند اولاً تلویزیون به این همه برنامه صبحگاهی و عصرگاهی و شبانگاهی نیاز ندارد و ثانیاً همهچیز به فضای مجازی گره خورده است. خلاقیت و نوآوری جای خودش را به وایرالشدن و دیده شدن در فضای مجازی داده است. اکثر اوقات گافها و جنجالهای برنامه زنده و تولیدی، سرمنزل اصلی پیدا میکند که آن دیده شدن در فضای مجازی است. حتی بعضاً برخی از مدیران هم مدافع اینگونه اتفاقاتاند و میگویند ببینید چندین نفر ما را فقط در اینستاگرام دیدهاند یا ببینید چقدر این تیکه برنامه فضایمجازی پسند بوده است!
گذشتگان به ما آموختند آرامش، آگاهی و شادابی سه کلیدواژه و مقصد اصلی برنامهسازی در صبح است و گفتوگوهای جنجالیتر و داغتر را به کنداکتور شب موکول میکردند. حالا در اولِ صبح روزی باید شاهد شگفتانهای باشیم که در جریان گپ و گفت مجری ورزشی با ملیپوش هندبال زنان، مخاطب را متوجه کنیم این دو نفر ازدواج کردهاند.
در وهله اول این کار چه لزومی دارد که درباره مسائل شخصی و حریم افراد آنقدر به طور واضح در تلویزیون صحبت شود و نکته بعد اینکه صمیمیت این زن و شوهر در دنیای خارج از برنامهسازی را به رخِ مخاطب بکشانیم. آیا این اتفاق قابلِ تأمل، چیزی جز این نیست که به واسطه حاشیهاش در فضای مجازی برنامه هم دیده شود؟ به غیر از این مقصد، این اتفاق چه دستاوردی روی آنتن برای مخاطب و برنامهساز دارد؟
چند روز بعد، ویدئوی دیگر از این برنامه دست به دست شود که فردی با لباسِ جوکرمانندی از کابینت بیرون میآید و نمادین همه مجریان و حاضرین در لوکیشن برنامه میترسند. این اتفاق و یا اتاق فرار تدارک دیده شده در آن زمانِ برنامه صبحگاهی دنبال چه مقصدی است؟ مثلاً آدرنالین خون بالا ببرد یا مخاطب را با نداشتنِ خلاقیت مواجه میکند؛ واژه خلاقیت و نوآوری مدتهاست دیگر در برنامههای تلویزیونی جایی ندارند و کمتر میبینیم مخاطب اتفاق جدیدی را ببیند که تلویزیون واقعاً به روزهای اوج و طلایی خودش در عرصه برنامهسازی برگشته است.
البته آن موقعها، ناظرین برنامه هم هوشیارتر بودند، در بازبینیها اجازه نمیدادند اعتبار رسانهملی به خطر بیفتد و در برنامههای زنده هم از برنامهسازهای قویتر و یا به قولِ مجریان قدیمی همچون هرمز شجاعیمهر هرکسی نمیتوانست پشت میز و تریبون اجرای برنامه زنده قرار بگیرد و یا برنامهسازی کند و امروز به این مقوله کمتر توجه میکنند. چون ساخت و تولید برنامه زنده کمتر هزینه میبرد بیشتر به سراغش میروند. البته در برنامه تولیدی هم تلویزیون کم حاشیه نداشته، یا مجری حرفی زده که بعداً در بازپخش آن برنامه درآوردهاند و مهمانی دعوت کرده که حاشیهساز شده است.
جالب است که تلویزیون با این همه ناظر و مدیر، اصلاً توجهی به بازپخشهای مجددش هم ندارد. مثلاً همین چندی پیش برنامه "خندوانه" در بازپخش خودش، سرمربی سابق پناهنده جودو را روی آنتن برد که با انتقاد زیادی خصوصاً از طرف فدراسیون جودو مواجه شد. یا بازپخشهای "کتاب باز" که قسمت منتقد فراری را پخش کردند. اینها همه یک نکته را تداعی میکند تلویزیون از فقدان نظارت رنج میبرد؛ دیگر باید از خواب غفلت بیدار شوند که در این رقابت رسانهای امروز، تلویزیون با این حواشی و ضعفها عقب نماند.
تذکر دادنهای تلویحی مجری و برنامهساز، عذرخواهیهای فرمالیته و زورکی، منتظرِ دیده شدن در فضای مجازی و خیلی چیزهای دیگر، به رسمی در تلویزیون تبدیل شده که خطرناک است. باید هرچه زودتر مدیران ارشد سازمان صداوسیما برای جلوگیری از این رویکردهای غلط و فقدانها و ضعفها چارهای بیندیشند. به جای استفاده از تهیهکنندگان سفارشی و یکبار مصرف، اسپانسرهای بیگانه با فرهنگ و هنر، حضور پررنگ اینستاگرامیها به عنوان بازیگر و مجری به سراغ برنامهسازان باسابقه و مجریان کاربلد و تهیهکنندگان دلسوز سیما برود و از آنها استفاده کند. البته که با میدان دادن به جوانان و استعدادیابی درست به امپراطوری و گستاخی سلبریتیها در تلویزیون هم پایان دهد.
*تسنیم
ارسال نظر